اسم “pickup”
مفرد pickup، جمع pickups
- پیکاپ (کامیون سبک با قسمت پشتی باز برای حمل کالاها)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
He loaded the furniture into his pickup and drove to the new house.
- سوار کردن
The school bus makes its pickup at 7 AM every morning.
- پیکاپ (دستگاهی که صدا یا ارتعاشات را ضبط کرده و به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند)
The guitarist adjusted the pickup on his electric guitar to improve the sound quality.
- مخ زنی (تلاشی برای شروع یک رابطه عاشقانه یا جنسی با کسی)
He tried his best pickup line, but she wasn't interested.
- مخ (فردی که با موفقیت برای یک برخورد عاشقانه یا جنسی مورد توجه قرار گرفته است)
He bragged about his latest pickup from the party last night.
- آیتم جمعکردنی
The player grabbed all the health pickups to boost his character's stamina.
- شتاب (توانایی یک وسیله نقلیه برای شتابگیری سریع، افزایش سرعت)
The new sports car has impressive pickup, reaching high speeds rapidly.
- پیکاپ (در ورزش، عمل گرفتن یا زدن توپ بلافاصله پس از برخورد آن به زمین)
Her quick pickup of the ball allowed her team to continue the play.
- پیکاپ (در فیلم، یک برداشت اضافی جزئی که پس از فیلمبرداری اصلی ضبط میشود تا فیلمهای قبلی را تکمیل کند)
The director scheduled a pickup to fix some continuity errors.
- پاسخگویی به تماس
The receptionist's prompt pickup of the phone impressed the callers.
- پذیرش (توسط مردم یا گروه)
The new app has seen rapid pickup among teenagers worldwide.