صفت “weird”
فرم پایه weird (more/most)
- عجیب
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She found a weird rock that glowed in the dark.
قید “weird”
- به شکل عجیب
فعل “weird”
مصدر weird؛ او weirds؛ گذشته weirded؛ اسم مفعول weirded؛ اسم مصدر weirding
- ناراحت کردن (به دلیل عجیب بودن)
The way he kept staring at me really weirded me out.