فعل “venture”
مصدر venture؛ او ventures؛ گذشته ventured؛ اسم مفعول ventured؛ اسم مصدر venturing
- ریسک کردن (در آغاز سفری خطرناک)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She ventured into the dark forest despite the warnings of danger.
- ریسک کردن (با امید به سود، چیزی با ارزش را در معرض خطر قرار دادن)
She ventured her entire savings on the new business, hoping it would pay off.
- ارسال کردن (به ویژه از طریق دریا، با آگاهی از احتمال ضرر یا آسیب)
She ventured her savings in the new coffee shop, hoping it would become a success.
- بیان کردن (یک ایده یا نظر را با تردید یا ریسک انتقاد)
Timidly, he ventured his guess at the answer to the riddle.
اسم “venture”
مفرد venture، جمع ventures
- کارآفرینی پرخطر (معمولاً در زمینههای تجاری)
She embarked on a solo venture across the Atlantic, aware of the perilous journey ahead.