·

venture (EN)
فعل، اسم

فعل “venture”

مصدر venture؛ او ventures؛ گذشته ventured؛ اسم مفعول ventured؛ اسم مصدر venturing
  1. ریسک کردن (در آغاز سفری خطرناک)
    She ventured into the dark forest despite the warnings of danger.
  2. ریسک کردن (با امید به سود، چیزی با ارزش را در معرض خطر قرار دادن)
    She ventured her entire savings on the new business, hoping it would pay off.
  3. ارسال کردن (به ویژه از طریق دریا، با آگاهی از احتمال ضرر یا آسیب)
    She ventured her savings in the new coffee shop, hoping it would become a success.
  4. بیان کردن (یک ایده یا نظر را با تردید یا ریسک انتقاد)
    Timidly, he ventured his guess at the answer to the riddle.

اسم “venture”

مفرد venture، جمع ventures
  1. کارآفرینی پرخطر (معمولاً در زمینه‌های تجاری)
    She embarked on a solo venture across the Atlantic, aware of the perilous journey ahead.