·

sample (EN)
اسم، فعل

اسم “sample”

مفرد sample، جمع samples یا غیرقابل‌شمارش
  1. نمونه (محصولی که به صورت رایگان داده می‌شود تا مردم آزمایش کنند)
    The ice cream shop offers free samples of new flavors every Friday.
  2. نمونه (قسمت کوچکی برای بررسی بیشتر، مانند خون یا بافت)
    The chef offered a sample of the new dish for everyone to try.
  3. نمونه (گروهی انتخاب شده از جمعیت بزرگتر برای جمع‌آوری اطلاعات درباره کل گروه)
    To understand the average height of students in the school, the researchers took a sample of 200 students from different grades.
  4. نمونه (قطعات قابل تشخیص از آهنگ‌های دیگر در ضبط جدید)
    The DJ's latest track features a sample from a classic 80s movie theme, giving it a nostalgic vibe.

فعل “sample”

مصدر sample؛ او samples؛ گذشته sampled؛ اسم مفعول sampled؛ اسم مصدر sampling
  1. نمونه برداری کردن (چشیدن قسمت کوچکی از غذا یا امتحان کوتاهی از چیزی برای دیدن خصوصیات آن)
    Before buying the whole cake, she sampled a small piece to see if she liked the flavor.
  2. نمونه برداری کردن (استفاده از قسمتی از ضبط صدای موجود در قطعه موسیقی جدید)
    The DJ sampled the beat from an old funk record to create a fresh track for the club.