اسم “sample”
مفرد sample، جمع samples یا غیرقابلشمارش
- نمونه (محصولی که به صورت رایگان داده میشود تا مردم آزمایش کنند)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The ice cream shop offers free samples of new flavors every Friday.
- نمونه (قسمت کوچکی برای بررسی بیشتر، مانند خون یا بافت)
The chef offered a sample of the new dish for everyone to try.
- نمونه (گروهی انتخاب شده از جمعیت بزرگتر برای جمعآوری اطلاعات درباره کل گروه)
To understand the average height of students in the school, the researchers took a sample of 200 students from different grades.
- نمونه (قطعات قابل تشخیص از آهنگهای دیگر در ضبط جدید)
The DJ's latest track features a sample from a classic 80s movie theme, giving it a nostalgic vibe.
فعل “sample”
مصدر sample؛ او samples؛ گذشته sampled؛ اسم مفعول sampled؛ اسم مصدر sampling
- نمونه برداری کردن (چشیدن قسمت کوچکی از غذا یا امتحان کوتاهی از چیزی برای دیدن خصوصیات آن)
Before buying the whole cake, she sampled a small piece to see if she liked the flavor.
- نمونه برداری کردن (استفاده از قسمتی از ضبط صدای موجود در قطعه موسیقی جدید)
The DJ sampled the beat from an old funk record to create a fresh track for the club.