اسم “sequence”
مفرد sequence، جمع sequences یا غیرقابلشمارش
- توالی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The sequence of numbers on the lock was 3, 5, 7, and 9.
- ترتیب
The recipe must be followed in a particular sequence to bake the cake properly.
- بخشی از یک فیلم که بر یک موضوع خاص تمرکز دارد یا فقط از یک صحنه تشکیل شده است
The action sequence at the end of the film was full of thrilling stunts and explosions.
- الگویی در موسیقی که در آن یک تم یا ملودی با تغییرات جزئی هر بار تکرار میشود
The sequence in the song had the same tune played higher and higher each time.
- قطعهای از موسیقی که در برخی از مراسمهای کاتولیک نواخته میشود و اغلب بین قرائتها قرار دارد
During the Easter Mass, the choir sang a beautiful sequence that moved everyone to tears.
- دنباله
The sequence 2, 4, 6, 8, 10 shows the even numbers in order.
- ردیف (در بازیهای ورق)
In the game, she laid down a sequence of the seven, eight, and nine of spades.
فعل “sequence”
مصدر sequence؛ او sequences؛ گذشته sequenced؛ اسم مفعول sequenced؛ اسم مصدر sequencing
- (در بیوشیمی) تعیین ترتیب اجزای یک مولکول زیستی مانند پروتئین یا دیانای
The scientists sequenced the DNA to find out the exact order of the bases.
- مرتب کردن
She sequenced the photos from their vacation by date.
- موسیقی ساختن (با استفاده از سکوئنسر)
She sequenced the entire song using her new digital music software.