این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “promised”
فرم پایه promised، غیرقابل درجهبندی
- مورد انتظار
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The promised sunny weather turned into an unexpected downpour.
- وعده داده شده
The children eagerly awaited the promised trip to the amusement park that their parents had scheduled for the weekend.
- متعهد شده (مانند متعهد به ازدواج یا شروع به کار جدید)
Despite the king's offers, the knight was already promised to the sacred order and could not serve another master.