moon - معنی، مثال‌ها به انگلیسی

این کلمه همچنین می‌تواند شکلی از موارد زیر باشد:

Moon (اسم خاص)

اسم “moon”

 مفرد moon، جمع moons

قمر (هر قمر طبیعی یک سیاره)
ثبت‌نام کنید تا ترجمه‌های جملات نمونه و تعاریف تک‌زبانه هر کلمه را ببینید.
The astronomer spent countless nights studying the moons orbiting Jupiter.
ماه (ادبی، مدت زمانی حدوداً یک ماه قمری)
They stayed in the desert for many moons until the weather grew cooler.
نمادی از ماه، که اغلب به شکل هلال است
The carnival float was decorated with glowing stars and moons.
(تاریخی) یک استحکامات هلالی شکل در یک دژ
The castle's defenders built moons to better guard its gates.

 مصدر moon؛ او moons؛ گذشته mooned؛ اسم مفعول mooned؛ اسم مصدر mooning

پشت‌نمایی کردن
The teenagers in the back of the bus mooned passing cars just to get a reaction.
دلباخته بودن (عاشقانه)
She spent hours mooning over her favorite singer’s new photos.