این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “icing”
مفرد icing، جمع icings یا غیرقابلشمارش
- روکش قنادی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She spread the chocolate icing on the cake with a spatula, making sure it was smooth and even.
- آیسینگ (در هاکی روی یخ، زمانی که بازیکن پاک را از خط قرمز عبور میدهد و به خط دروازه حریف میرساند بدون اینکه لمس شود)
The referee blew the whistle for icing after the defenseman sent the puck down the ice from behind his own blue line.