این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “controlled”
فرم پایه controlled (more/most)
- به دقت برنامهریزی و اجرا شده
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The scientist conducted a controlled experiment to ensure accurate results.
- آرام و متین
Despite the chaos around him, his response was measured and controlled.
- شامل مقایسه با یک استاندارد یا گروه کنترل، به ویژه در مطالعات علمی
The study's findings were more reliable because it was a controlled experiment, comparing the effects of the drug to a placebo group.
- محدود یا تنظیم شده توسط قوانین یا مقررات
The controlled substances list includes various drugs that are regulated by the government.
- تحت نظارت یا اداره یک مرجع یا گروه خاص
The factory was located in a government-controlled area, ensuring strict adherence to safety regulations.