این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “setting”
مفرد setting، جمع settings یا غیرقابلشمارش
- پسزمینه (مکان و زمان وقوع رویدادها)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The movie's setting in medieval Europe added a magical touch to the story.
- رکاب (قابی که سنگ قیمتی را در جواهرات نگه میدارد)
She admired the intricate setting underneath the diamond in her new ring.
- تنظیمات (موقعیت یا تنظیم کنترل یا ساز و برگ)
Please turn the oven to the highest temperature setting for preheating.
- اشاره (رفتار سگ در نشان دادن محل پرندگان شکاری)
The dog's intense setting indicated that there were birds nearby.
صفت “setting”
فرم پایه setting، غیرقابل درجهبندی
- غروبکننده (در حال فرو رفتن زیر افق)
The setting moon cast a pale glow over the quiet beach.