این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “related”
فرم پایه related، غیرقابل درجهبندی
- خویشاوند
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She is related to the mayor; they are cousins.
- مرتبط (در زمینه ایدهها یا مفاهیم)
Mathematics and physics are deeply related, as principles from one often apply to the other.
- نزدیک از نظر ژنتیکی یا تکاملی
Wolves and dogs are closely related animals, sharing a common ancestor.
- مرتبط (با چیز خاصی که ذکر شده)
The book contains several stress-related health tips.