این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “hung”
فرم پایه hung، غیرقابل درجهبندی
- بلاتکلیف
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The trial ended in a mistrial because the jury was hung.
- بدون اکثریت
The recent election results led to a hung congress, resulting in difficult discussions about possible coalitions.
- هنگ کرده
My laptop was hung, so I had to restart it to get it working again.