این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “hearing”
فرم پایه hearing، غیرقابل درجهبندی
- شنوایی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The hearing child learned sign language to communicate with her deaf parents.
اسم “hearing”
مفرد hearing، جمع hearings یا غیرقابلشمارش
- شنوایی
After the concert, her hearing was muffled for hours due to the loud music.
- جلسه استماع (مثلاً در دادگاه یا کمیتههای تحقیق)
The court scheduled a hearing for the witnesses to testify in the case.