این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “timed”
فرم پایه timed، غیرقابل درجهبندی
- زمانبندیشده
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The fireworks display is timed to start exactly at midnight to welcome the New Year.
- زمانبندیشده
The timed exam allowed students only 30 minutes to complete all the questions.