اسم “tapestry”
مفرد tapestry، جمع tapestries یا غیرقابلشمارش
- قالی دیواری
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The grand hall was adorned with a magnificent tapestry depicting a medieval battle scene.
- ترکیب پیچیده (با توضیح: مانند ترکیبی از عناصر مختلف که یک کلیت هنری یا مفهومی را شکل میدهد)
Her life was a rich tapestry of experiences, woven from her travels around the globe.