این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “supporting”
فرم پایه supporting، غیرقابل درجهبندی
- پشتیبان
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She found strength in the supporting words of her mentor.
- مکمل (در نقشهای نمایشی)
He was praised for his supporting role in the play.
- نگهدارنده
The supporting walls of the building were reinforced to prevent collapse.