این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “stated”
فرم پایه stated، غیرقابل درجهبندی
- بیانشده
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The company's objectives were clearly stated in the annual report.
- مقرر شده (با تأکید بر عدم تغییر)
The library has a stated policy on late book returns.
- منظم و موقت (با تأکید بر برنامهریزی شده در زمانهای مشخص)
The town hall meetings are stated events, occurring on the first Monday of every month.