این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “sprung”
فرم پایه sprung، غیرقابل درجهبندی
- مجهز به فنر
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The old sofa was so comfortably sprung that it felt like sitting on a cloud.