اسم “sky”
مفرد sky، جمع skies یا غیرقابلشمارش
- آسمان
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The children spent the afternoon lying on the grass, gazing up at the blue sky.
- آسمان (منظرهای که از یک مکان خاص قابل مشاهده است)
The night sky was clear, allowing us to see the constellation Orion perfectly.
- آسمان (محل اقامت خدایان و جهان پس از مرگ، بهشت)
Ancient civilizations often depicted the sky as a dome where the deities resided.