این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “shopping”
مفرد shopping، جمع shoppings یا غیرقابلشمارش
- خرید
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Jessica spent the afternoon shopping for a new dress for her friend's wedding.
- اقلامی که خریداری شدهاند
Mark showed his friends all the shopping he had done, including a new jacket and some video games.
- مراکز خرید
The new mall offers excellent shopping with its wide variety of stores and restaurants.
- تعمیرگاه فرستادن (با توضیح: ارسال ماشینآلات یا تجهیزات به کارگاه برای تعمیرات اساسی یا بازسازی)
The old locomotive is due for shopping after years of reliable service on the tracks.