این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “saving”
مفرد saving، جمع savings یا غیرقابلشمارش
- صرفهجویی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Buying in bulk led to a saving of $50 on our grocery bill.
- پساندازها
She put her savings into a high-interest account to grow her emergency fund.
صفت “saving”
فرم پایه saving، غیرقابل درجهبندی
- کاهش میزان چیز داده شده (استفاده شده در صفتهای مرکب)
This time-saving app helps me organize my day more efficiently.