reservation - معنی، مثال‌ها به انگلیسی

اسم “reservation”

 مفرد reservation، جمع reservations یا غیرقابل‌شمارش

رزرو
ثبت‌نام کنید تا ترجمه‌های جملات نمونه و تعاریف تک‌زبانه هر کلمه را ببینید.
We made a reservation at the best restaurant in town for our anniversary dinner.
تردید
She had reservations about accepting the job offer because of the long commute.
رزرو (زمین اختصاص داده شده به بومیان آمریکا)
They visited the reservation to learn more about the tribe's culture and history.
ذخیره
The company announced the reservation of funds for new research projects.
رفیوژ (نوار زمینی که خطوط ترافیکی را که در جهت‌های مخالف در جاده حرکت می‌کنند جدا می‌کند)
The car veered off the road and crashed into the central reservation.