این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “questioning”
مفرد questioning، جمع questionings یا غیرقابلشمارش
- بازجویی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The suspect was taken to the police station for questioning.
- پرسش
The reporter's questioning unveiled the truth behind the scandal.
صفت “questioning”
فرم پایه questioning (more/most)
- پرسشگر (نشاندهنده کنجکاوی یا تردید)
She gave him a questioning look when he arrived late.