این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “indexing”
مفرد indexing، جمع indexings یا غیرقابلشمارش
- ایندکسگذاری (در رایانش، سیستمی برای اختصاص شاخصهای عددی به عناصر در یک ساختار داده)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Most programming languages use zero-based indexing for arrays.
- شاخصسازی (در امور مالی، یک استراتژی سرمایهگذاری که هدف آن تطبیق عملکرد یک شاخص بازار است)
Indexing is popular among investors seeking stable returns.