این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “framing”
مفرد framing، جمع framings یا غیرقابلشمارش
- نحوه ارائه یا توضیح چیزی بهمنظور تأثیرگذاری بر طرز فکر افراد درباره آن
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The framing of the news story made the event seem more alarming than it was.
- فرآیند مونتاژ عناصر سازهای که به یک ساختمان پشتیبانی و شکل میدهند
The framing of the new house was completed, with wooden beams forming the skeleton of the structure.