صفت “esoteric”
فرم پایه esoteric (more/most)
- رازآمیز
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The professor's lecture on quantum mechanics was filled with esoteric concepts that went over the heads of most students in the class.
اسم “esoteric”
مفرد esoteric، جمع esoterics یا غیرقابلشمارش
- متن رازآمیز (متنی که فقط تعداد کمی با دانش تخصصی میتوانند درک کنند)
She spent years studying the esoterics of Kabbalah, fascinated by its ancient mystical insights.
- پیرو مکتب رازآمیز (کسی که آموزهها و تمرینات پیچیده و تخصصی را درک یا دنبال میکند)
The esoterics gathered at the old library every full moon to discuss the hidden meanings behind alchemical texts.