اسم “mitigation”
مفرد mitigation، جمع mitigations یا غیرقابلشمارش
- کاهش
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The government is investing in flood mitigation projects to prevent future disasters.
- چیزی که شدت یا جدیت چیزی را کاهش میدهد
One mitigation for traffic congestion is to improve public transportation.
- تخفیف (در حقوق، عواملی یا دلایلی که شدت مجازات یا حکم را کاهش میدهند)
The court considered his difficult childhood as mitigation during sentencing.