این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “dressed”
فرم پایه dressed، غیرقابل درجهبندی
- لباسپوشیده
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
He noticed through the window that his neighbour was not dressed.
- پوشیده (با نوع خاصی از لباس)
The long-dressed dancers moved gracefully across the stage.
- آماده (برای پخت و پز یا خوردن)
The chef served a beautifully dressed salad.