صفت “built”
فرم پایه built، غیرقابل درجهبندی
- عضلانی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
After months of training at the gym, he was built and ready to compete.
- (در ترکیب) ساخته شده به روشی خاص که توصیف شده است
This American-built car is one of the best on the market.
- ساختهشده (مصنوعی)
The city's built areas includes roads, buildings, and parks developed over centuries.