این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “boxing”
مفرد boxing، غیرقابل شمارش
- بوکس
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
He has been training hard for the upcoming boxing match.
اسم “boxing”
مفرد boxing، جمع boxings
- جعبهبندی (برای محافظت از لولهها و سیمها)
The electrician installed boxing to conceal the wires running along the wall.
- (در رایانش) فرایند تبدیل یک نوع مقدار پایه به یک نوع شیء
Boxing allows programmers to treat numbers and characters as objects.