این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
k (حرف، اسم، افعال ندائی، نماد) حرف “K”
- شکل بزرگ حرف "k"
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Kevin wrote his name with a capital K at the beginning.
اسم “K”
- اختصار "مهدکودک"
Our school offers a comprehensive K-8 program, starting from kindergarten all the way through to eighth grade.
- یک اصطلاح غیررسمی برای ۱۰۰۰
I earn about 70K per year.
- شاه (در بازیهای ورق و شطرنج)
Moving K to B1 is often a player's top priority.
- اصطلاح عامیانه برای کتامین (مادهای مخدر با اثرات جداکننده)
After taking K at the party, he felt disconnected from everything around him.
- شماره کوشل (فرم کوتاهی برای شناسایی آثار موتزارت با شماره کاتالوگ آنها)
Mozart's Symphony No. 40 is listed as K. 550 in the Köchel catalogue.
- اختصار از "knighthood" (عنوان افتخاری که توسط پادشاه به کسی داده میشود)
After years of service, the professor was honored with a K, recognizing his contributions to science.
افعال ندائی “K”
- روش غیررسمی گفتن "باشه" در پیامک ها
نماد “K”
- نماد عنصر شیمیایی پتاسیم (از لاتین کالیوم)
Bananas are a good source of K, which is essential for muscle function.
- کلوین (واحد اندازهگیری دما)
Water freezes at 273.15 K under standard atmospheric conditions.
- نمادی برای رنگ سیاه مورد استفاده در چاپ که به آن "K" گفته میشود.
In the CMYK color model, "K" stands for black, which is used in addition to cyan, magenta, and yellow.
- نماد برای لیزین (یک اسید آمینه ضروری)
In the protein sequence, "K" stands for lysine, an essential amino acid.
- نماد هدایت هیدرولیکی (معیاری برای اندازهگیری سهولت جریان یافتن سیال از طریق یک ماده متخلخل در زمینشناسی)
The high K value of the sandy soil indicates its good ability to allow water to pass through.