قید “upward”
- به سمت بالا
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The balloon drifted upward in the breeze.
- بیشتر از
Children aged twelve and upward must have a ticket.
صفت “upward”
فرم پایه upward (more/most)
- رو به بالا
They followed the upward path through the mountains.