این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “unleashed”
فرم پایه unleashed، غیرقابل درجهبندی
- رها
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The park was full of unleashed dogs running freely.
- آزاد شده (در معنای مجازی، از هرگونه محدودیت یا کنترلی)
Once she overcame her fear of public speaking, her unleashed potential led her to win the national debate competition.