این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “trained”
فرم پایه trained، غیرقابل درجهبندی
- آموزشدیده
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The trained chef prepared the meal with expert precision.
- مطیع (در مورد حیوانات، قادر به اجرای دستورات صاحب)
The trained dog sat immediately when its owner said "sit."