اسم “studio”
مفرد studio، جمع studios
- آتلیه
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She spent hours in her studio painting landscapes.
- استودیو (محلی که برنامههای رادیویی یا تلویزیونی، فیلمها یا ضبطهای موسیقی در آن ساخته میشوند)
The band recorded their latest album in a famous studio in Nashville.
- استودیو (شرکت یا سازمانی که فیلمها، موسیقی یا آثار هنری دیگر تولید میکند)
The movie was produced by a major Hollywood studio.
- استودیو (آپارتمان کوچک که از یک اتاق اصلی تشکیل شده است)
He lives in a tiny studio overlooking the city park.
- کارگاه هنری
She enrolled in a dance studio to learn ballet.