این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “spacing”
مفرد spacing، جمع spacings یا غیرقابلشمارش
- فاصلهبندی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The spacing of the trees in the orchard was carefully planned to allow each one enough sunlight and room to grow.
- فاصله (مانند فاصله بین دو شیء یا دو فرد)
The artist was meticulous about the spacing between the frame and the subject of the painting.