اسم “significance”
مفرد significance، غیرقابل شمارش
- اهمیت
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The significance of her research was evident when it led to a major breakthrough in medicine.
- معنا (آنچه چیزی نشان میدهد یا نمایان میکند)
The significance of her smile was that it showed she forgave him.