این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “sighted”
فرم پایه sighted، غیرقابل درجهبندی
- بینا
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
Special guides are provided for both sighted and visually impaired visitors.
- مجهز به دستگاه نشانهروی
He preferred using a sighted pistol for better accuracy.