این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “shouldered”
فرم پایه shouldered، غیرقابل درجهبندی
- شانهدار
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The old bridge had a shouldered beam that supported the weight of the heavy traffic.
- (در ترکیب) داشتن نوع یا سبک خاصی از شانهها
He wore a broad-shouldered jacket that made him look taller.