این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “sailing”
فرم پایه sailing، غیرقابل درجهبندی
- دریانوردی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
We're planning a sailing vacation around the Greek islands this summer.
اسم “sailing”
مفرد sailing، جمع sailings یا غیرقابلشمارش
- قایقرانی (با بادبان)
She took up sailing as a hobby and now spends every weekend on the water.
- زمان حرکت کشتی
The sailing was delayed due to bad weather, so we had to wait at the port for several hours.