این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “riding”
مفرد riding، غیرقابل شمارش
- سوارکاری
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She enjoys horseback riding on the weekends.
- (انگلستان) نحوه حرکت و احساس یک وسیله نقلیه هنگام رانندگی، مانند اینکه چقدر نرم یا ناهموار است.
The riding of this car is exceptionally smooth.
اسم “riding”
مفرد riding، جمع ridings
- (تاریخی) یک بخش اداری در یورکشایر انگلستان
She lives in the East Riding of Yorkshire.
- (کانادا) یک حوزه انتخاباتی یا ناحیه انتخاباتی
He campaigned vigorously in his riding for the upcoming election.