·

rare (EN)
صفت

صفت “rare”

rare، تفضیلی rarer، عالی rarest
  1. نادر
    It's rare to see a blue moon; they only occur once every few years.
  2. رقیق (در مورد مواد یا محیط‌هایی که ذرات آن‌ها فاصله زیادی با هم دارند)
    The air at the top of the mountain is much rarer than at sea level.
  3. خام (در مورد گوشت، به ویژه گوشت گاو، که برای مدت کوتاهی پخته شده و درون آن قرمز باقی مانده است)
    I ordered my steak rare because I like it juicy and slightly bloody.