این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
اسم “picking”
مفرد picking، جمع pickings یا غیرقابلشمارش
- چیدن میوه
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The children enjoyed their day at the apple picking, filling their baskets to the brim.
- فرایند انتخاب
With so many options available, the picking of a dessert at the buffet took me the longest time.
- باقیماندهها (پس از برداشت بهترینها)
After the sale, only a few pickings were left on the clearance rack.
- سودهای نامشروع (یا منافع به دست آمده به شیوهای ناپسند)
The corrupt official viewed the public funds as easy pickings for his own enrichment.
- کندن بینی
During the quiet exam, everyone saw Jake's nose picking.