اسم “overdraft”
مفرد overdraft، جمع overdrafts یا غیرقابلشمارش
- اضافهبرداشت (مانده منفی در حساب بانکی که به دلیل برداشت بیش از موجودی رخ میدهد)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
After paying for unexpected repairs, he had an overdraft and his account showed a negative balance.
- حداکثر مبلغی که میتوان از یک حساب بانکی اضافه برداشت کرد
His bank increased his overdraft to $1,500, giving him more flexibility in emergencies.
- (در هیدرولوژی) استخراج بیش از حد آب زیرزمینی فراتر از ظرفیت پایدار سفره آب
The town's water shortage is partly due to the overdraft of the underground water reserves for irrigation.
- اضافه برداشت (در مهندسی، گذرگاه یا منفذی در کوره که اجازه میدهد هوا گردش کند)
The engineer adjusted the furnace's overdraft to improve fuel efficiency.
فعل “overdraft”
مصدر overdraft؛ او overdrafts؛ گذشته overdrafted؛ اسم مفعول overdrafted؛ اسم مصدر overdrafting
- (در هیدرولوژی) استخراج آب زیرزمینی از یک سفره آب زیرزمینی فراتر از ظرفیت پایدار آن
Due to the prolonged drought, the city had to overdraft the aquifer to meet water demands.