این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “matching”
فرم پایه matching، غیرقابل درجهبندی
- هماهنگ (دارای همان رنگ، الگو یا طرح به عنوان چیز دیگری)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She wore a red dress with matching shoes.
اسم “matching”
مفرد matching، جمع matchings یا غیرقابلشمارش
- (در نظریه گراف) مجموعهای از یالها بدون رأسهای مشترک که رأسها را جفت میکند
In this graph, we found a maximum matching that pairs all the nodes.