فعل “listen”
مصدر listen؛ او listens؛ گذشته listened؛ اسم مفعول listened؛ اسم مصدر listening
- گوش دادن
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She listened intently to the birds chirping outside her window.
- گوش کن (به عنوان مقدمهای برای جلب توجه)
Listen, if you want to pass the exam, you need to start studying now.