این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “interested”
فرم پایه interested (more/most)
- علاقهمند (با "in") داشتن یا نشان دادن کنجکاوی، توجه یا جذب شدن به چیزی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She was so interested in the documentary that she watched it twice in one day.
- علاقهمند (با "to" بهعلاوه یک فعل ادراک، داشتن قصد شنیدن، دیدن یا کشف کردن)
I'd be interested to find out who did it.
- علاقهمند (در زمان گذشته + "به" + یک فعل ادراک، یافتن اطلاعات ارائه شده جالب)
She was interested to hear about what happened.
- ذینفع (داشتن امکان بهرهمندی از یک موقعیت)
As an interested party, I did not participate in the decision.
- ذینفع (دارای سهم مالکیت در یک کسبوکار یا ملک)
All interested shareholders attended the meeting to vote on the merger.