اسم “emptiness”
مفرد emptiness، غیرقابل شمارش
- خالی بودن (مکانی که در آن کسی زندگی نمیکند یا استفاده نمیشود)
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
The desert stretched before him as an endless expanse of emptiness.
- خالی بودن (وضعیتی که در آن محتوا، حضور یا ساکنینی وجود ندارد)
After the concert ended, the emptiness of the arena echoed with the fading cheers.
- تهیدلی (حس غم و نبود هدف یا معنا)
Following his retirement, he struggled with a sense of emptiness, missing the purpose his work had provided.