این کلمه همچنین میتواند شکلی از موارد زیر باشد:
صفت “driven”
فرم پایه driven (more/most)
- مصمم
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
She was so driven to become a doctor that she spent every waking hour studying for her exams.
- (پس از اسم) موتیو شده یا ایجاد شده توسط چیز داده شده
Her success was clearly ambition-driven, always striving for the best.