اسم “confusion”
مفرد confusion، جمع confusions یا غیرقابلشمارش
- سردرگمی
ثبتنام کنید تا ترجمههای جملات نمونه و تعاریف تکزبانه هر کلمه را ببینید.
When the teacher switched topics abruptly, a wave of confusion swept through the classroom.
- اشتباه گرفتن (مواردی با یکدیگر)
The confusion between baking soda and baking powder ruined the cake.